قسم به تار عنکبوت به مرغ باغ ملکوت از ته دل بهت میگم دنیا فدای تار موت

گریه

مهربانیم را چنان گر یاندند که بوی نا گرفت\\\\\\]]]][[[[[''''''''';;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;;نا مهربان

دیگه نمیتونی دورم بزنی

گذشت آنوقت که مردم همدیگه را دور میزدند  حالا از روی هم رد میشن

بغض تنهایی

رفتی  وندیدی که چه محشر کردم     با اشک تما م کو چه را تر کردم     وقتی که شکست بغض تنهایی من     وا بستگی ام را به تو باور کردم

امشب عجب صفایییییییییییییییییی

امشب این خانه عجب حال وهوای دارد     گفتگو بادل دیوانه عجب صفای دارد     همه رفتند از این خانه ولی غصه نرفت باز این قدیمی  چه وفای دارد

خودم صاحب خانه شدم

همیشه میخواستم مالک قلبت باشم نه مستا جرش

کبریت روشن نکن

یک روز فکر میکردم  اگر او را با غریبه ای ببینم شهر را به آتیش میکشم اما امروز برای دیدنش  حاضر نیستم حتی کبریتی روشن کنم

ابررررررررر

تنها آرزویم اینه  که یه روز چشمهای تو مثل ابرااااااااااااااااااااااااااااااااا بباره

بی صدا فریاد کن

دلم شکستی بازم دوباره اما بدون چوبه خدا صدانداره

قدر نشناس





  دلم را مبتلایت  کرده بودم             خودم را خاک پیت کرده بودم 

       
ندانستم که بی مهری وگرنه               همان اول رهایت کرده بودم 

 

 

 

 

خیانت کار

از عاشقی تباهی از زندگی مصیبت از دوستی شکستو از سادگی خیانت رو تجربه کردم خیانت کار

لیلی من بودییییییی اما

آنقدر رسم وفامرده که میترسم گر مجنون زنده شود  یادی ز لیلی نکند

نامهربان

فکرمیکردم که برام یه رفیق وهمدمی      توکو یر  آرزو  باران رحمتی   به گمونم آخر عاشقای علمی    بزار راحتت کنم فکر میکردم تو آدمی

بی وفا

بنویس ای سنکتراش عاقبت شدم فداش بنویس تابدونه  عمرمو دادم براش

برگ ازدرخت خسته شده پایز همش بهونست