دل دیوانه

دلم دیوانه  بود دیوانه ای تو فرق کردی نیا یم خونه ای توفرق کردی برو مسجد بخوا بم  خودم در مسجد دلم خونه ای تو

شیشه وسنگ

دلم تنگ وزمین تنگ آسمون تنگ فلک با بخت من داره سر جنگ فلک با بخت من جنگ چه دارده که بارم شیشه و هم صحبتم  سنگ

کاه نم کشیده

دلم تنگه چو ابر هم کشیده رخم زرده چو کاه نم کشیدهنبیند طالع برگشته من سر وکارم به تنهای کشیده

فرنگی

فرنگی اومده بندر گرفته اول کشتی دوم لنگر گرفته سلام از من به شاه عباس ریونین که کافر دین پیغمبر گرفته

گذر

دلارومم درین کوچه گذ کرد نسیم کا کلش مارا خبر کرد  نسیم کا کلش جونی به من داد لب خندونش از دینم به در کرد

ساز شکسته

دلی دارم چون مینای شکسته چون کشتی بر لب دریا نشسته  همه میگن حسینا ساز بسته صدا کی میدهد ساز شکسته

دیییییییییییییین

دلا خوبان دل خونین پسندنددلا خون شو که خوبان این پسندند متاع کفر و دین بی مشتری نیست گروهی اون گروهی این پسندند

بسووووووووووزه پدر عاشقی

دلی دارم دلی دارم پر از غم نه یک جو از دلم غم می شود کم  نه دستم میرسد آن گل به چینم نه اون سر وبلند  سرمیکند خم

بنگاه مار

دلا اصلا نترسی اره دور دلا اصلا نترسی از ته گور  دلا اصلا نمی ترسی که روزی  شوی بنگاه مار ولانه مور 

دلمن....................دلمن

دل من بند نمی گردد بگرددبه دور خیمه می گردد بگرددکه من انکار از او کردم ورفتم  به دورش هرکه میگردد بگردد

غریبی

دل من در غریبی وا نمیشه یکی همدرد من پیدا نمیشه یکی همدرد من در بالای خانه  کلیدش گم شده پیدا نمیشه

همدرد

دل من در غریبی وانمیشه یکی همدرد من پیدا نمیشه  کسی همدرد من بردند به بازار  برادر بی پدر پیدا نمیشه

دست بی نمک

دگر شب شد که دست گیرم عصارا بگردم دور دنیای خدا را  بگردم چشمه آبی بجورم  بشورم هردو دست بی نمک را 

درخت غم

درخت غم به جانم کرده ریشه به در گاه خدا نالم همیشه عزیزون قدر یکدیگر بدونید  که اجل سنگ است و آدم مثل شیشه آدم

جووووووون

درختی خم کنم بارش بچینم جونم و جاهلم تا کی نشینم جونم  و جاهلم عمر نکردم  بحرف ناکسون تا کی نشینم

درخت پسته

درخته پسته بودم در بیابون  چرا آبم ندادی ماه تا بون تو که آبم ندادی سبز گشتم  با امید خدا وبرف بارون

درخت بید

درخت بی ثمر بیده خدایا دلم از یار نو میده خدایا اگر صد سال نشینم سایه بید همون بیده همون بیده خدایااااااااااااااااااااا

بدونید

درخت باغ تو سبزه همیشه  خراشیدی دلم رامثل شیشهرفیقون قدر یکدیگر بدونید که اجل سنگ است و آدم مثل شیشه

ازتودیدم

درعالم هرچی دیدم از تودیدمدل از دنیا بریدم از تو دیدمتو دادی شهرت بد نامی به من به هر خواری رسیدم از تو دیدم

غغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغغم

دراین سحرا مرا گرما گرفته  غم عالم مرا تنها گرفته  غم عالم همه میگن دو روزه  غم من دم به دم بالا گر فته

امرووووووووووز و فردااااااااااااااااااا

درازی دو چشمونت مراکشتسیاهی دو چشمونت مراکشتهمی وعده  دهی امروز و فردا همی امروز و فردایت مراکشت

طلبکار

خوش دنیا به غم خوردن نیرزددوعمر نوح یک مردن نیرزدهمین عمر که نزد ماست چون وام طلبکا ر آمدن بردن نیرزد

جداییییییییییییییییییییی

خوشاروزی که باهم می نشستیمقلم دردست وکاغذ می نوشتیم قلم بشکست وکاغذ رو هواشدمگر خط جدایی می نوشتیم

مهمون

خوشا امشب که مهمون شماییمکبوتر برلب بون شماییمترش رویی مکن برحرف مهمون خدا دونه که فردا شب کجاییم   

ليلي ومجنون

خدايا عاشقم عاشق ترم كن ز ليلي وزمجنون بد ترم كنزليلي و زمجنون بد ترم كن  به پاي عاشقي خا كسترم كن 

مفلس

خداوندا زمانه مفلسم كرد طلا بودم به مانند مسم كرد  ندارم يك قباي نو بپو شم  قباي كهنه  خواره مجلسم كرد      

كس بي كس

خداوندا به فرياد دلم رسكس بي كس توي من مانده بي كس همه گويند .رضا.كسي نداره  خدايارمنه چه حاجت به كس

منت كش

خدا  خاسته منم دور از تو باشم منم باريكتر از موي تو باشم خدا حسن وجواني داده باتو  منم منت كش روي تو باشم    

نان جوووووووووووو

چو ن گل بر روي او مي بينم امروزچون زين بر پشت گاو مي بينم امروزهمن دختر كه بر من ناز مي كرد به دستش نان جو مي بينم امروز

كفش بلغار

توكه ميروي هموار هموار نمي ترسي كه بر پايت بره خار الهيچشم عاشق كور گردهنمي گيره برايت كفش بلغار